اگر با ظاهر آراسته و لباس‌های شیک زنانه در خانه مشغول فعالیت‌های عادی‌تان نشوید او حس خوشایندی از جنسیت زن پیدا نمی کند و از پذیرش جنس خود سر باز می زند. رفتارهای خشن را کنار بگذارید. او باید از رفتارهای شما دریابد که از مادر بودنتان لذت می برید و زن بودن خوبی هایی دارد.
 
اگر او حس دلبستگی و اطمینان و آرامش را از شما والد گرامی یا مراقب خود به دست نیاورد و مطمئن نباشد که کسی مراقب اوست، نمی تواند در آینده به جهان اطراف خود درست بنگرد. نمی تواند پندار درستی در مورد اطرافیان خود و آدم ها داشته باشد چون او در محیطی ناایمن بزرگ شده است.
 
شاید به نظر شما اشکالی نداشته باشد که او را دو روز به مادربزرگ و یک روز به دختر خاله و فردا به دختر عمو بسپارید و به دنبال کارهایتان بروید اما در نظر گرفتن مراقبان مختلف (بیش از دو نفر نباید باشد) برای کودک بدترین کار ممکن است. همه صاحب نظران معتقدند یک سال اول زندگی کودک باید یک مراقب اصلی (ترجیحا مادر) داشته باشد و این شوخی بردار نیست. از پایان یک سالگی برای وابسته نشدن بیش از حد کودک به مادر توصیه میشود گاهی کودک را به مادربزرگ، عمه یا خاله بسپارد و حتما ۲، ۳ ساعت بعد خود را به کودک برساند که او یقین حاصل کند مادرش فقط برای زمان کوتاهی او را تنها می گذارد و باز می گردد.
 
اگر شما فقط در ارائه سرویس‌های ابتدایی به کودک مانند تهیه لباس و غذا نقش مادر را داشته باشید او ارتباط خوبی با شما نخواهد داشت. حالا که سال‌های طلایی، ۵ سال اول زندگی، از دست رفته نباید ناامید شد و دست روی دست گذاشت. بچه ها در کودکی و اوایل دوره نوجوانی هم انعطاف پذیری دارند.
 
به نظر می رسد اگر همین حالا برای درمان این رابطه از دست رفته و اصلاح آن بکوشید موفق شوید. اما ۳ سال دیگر واقعا دیر است. او هنوز وارد محیط جمعی نشده است. هنوز به مدرسه نرفته که رفتارهای خاص او و عدم تطابق و تمایل آن به جنسیتش هویدا شود.
 
اگر او بررسی نشود و همچنان به پسر بودن گرایش داشته باشد امکان دارد توسط همجنس‌ها و دوستان مدرسه طرد شود و اگر دخترهای همسن او طردش کنند مشکل صد چندان می شود؛ زیرا او واقعا از جنسیت خود و پذیرش هویت جنسی که دارد، زده می شود.
 
خیلی از مادرها هستند که شاغلند. من و بسیاری از همکارانم نیز در دانشگاه و مطب مشغول کاریم اما این دلیل نمی شود که بچه هایمان را بین فامیل تقسیم کنیم و از وظایف و نقش مادری کوتاه بیاییم. این دلیل نمی شود که از نظر ظاهری به خود نرسیم. اگر زیبایی ها و لطافت های زنانه را در خود نشان ندهید و با ظاهر آراسته و لباس‌های شیک زنانه در خانه مشغول فعالیت های عادی تان نشوید او حس خوشایندی از جنسیت زن پیدا نمی کند و از پذیرش جنس خود سر باز می زند.
 
رفتارهای خشن را کنار بگذارید. او باید از رفتارهای شما دریابد که از مادر بودنتان لذت می برید و زن بودن خوبی هایی دارد. اگر با اصلاح رابطه تان و رفتارهای صحیح و بروز عواطف مثبت، مشکل او حل نشود و بر اینکه دوست دارد نقش های مردانه را در بازی ها داشته باشد یا لباس مردانه بپوشد اصرار کند و پافشاری داشته باشد نیازمند بررسی خواهد بود. واقعیت مهم این است که شما به عنوان والدین به تنهایی رفتار کودکتان را قالب ریزی نمی کنید.
 
تأثیر پدربزرگها، مادربزرگ ها، سایر خویشاوندان، دوستان و نیز حتی تاثیر تلویزیون و کتاب ها روی کودک وجود دارد. کودک شما در معرض طیف کاملی از تجربیات است، چه شما آن را بپسندید و چه نپسندید. فاکتورهای زیادی هستند که باعث ایجاد اختلافات تکاملی بین دو جنس دختر و پسر می شوند. اگر شما این موارد را نشناسید و رعایت نکنید قطعا بچه ها در پذیرش هویت جنسی خود دچار مشکل می شوند.
 
مثلا پسرها ذاتا تمایل دارند با اسلحه و شمشیربازی کنند و با ایجاد سر وصدای بیشتر وقت بگذرانند. اما می توان برای جلوگیری از خوب جلوه دادن خشونت، از تماس آنها با کتاب ها و بازی های کامپیوتری که خشونت را جالب و هیجان انگیز جلوه می دهد تا حد امکان پرهیز کرد. اما با همه تمهیدات در نهایت نمی توانید این علاقه استفاده از اسلحه و بازی های دزد و پلیس و... را از آنها بگیرید. به هر حال، شما نمی توانید اثر هورمون تستوسترون بر ایجاد رفتارهای مردانه را منکر شوید. تشویق رفتارهای مثبت و کمک کردن به بچه ها برای ایجاد طرز تفکر مثبت «من می توانم» می تواند از آنها دختر و پسرهایی بسازد که اطمینان و اعتماد به نفس خوبی دارند و بهتر می توانند از فرصت های زندگی استفاده کنند.
 
در مورد دخترها نیز حالت مشابهی وجود دارد. مساله دیگر اینکه بعضی از مراجعان می گویند ما دلمان نمی خواهد دختر یا پسرمان رفتار کلیشه ای جنسی داشته باشند. برای همین دختر را به سمت گرایش های پسرانه هم سوق می دهیم. باید این نکته را یادآور شویم که تربیت کودک به طوری که کاملا عاری از فشارهای رفتار کلیشه ای جنسی خود باشد از لحاظ عملی غیر ممکن است زیرا نمی توانید جلوی تاثیرات محیطی در محل زندگی خود را بگیرید.
 
تشویق رفتارهای مثبت و کمک کردن به بچه ها برای ایجاد طرز تفکر مثبت «من می توانم» می تواند از آنها دختر و پسرهایی بسازد که اطمینان و اعتماد به نفس خوبی دارند و بهتر می توانند از فرصت های زندگی استفاده کنند. این دیدگاه سنتی که پسر شما نباید در کارهایی زنانه مثل فراهم کردن مقدمات آشپزی دخالت کند چون زشت است که یک مرد وردنه در دست بگیرد یا برنج پاک کند یا دختر شما نباید دانشمند شود یا کتاب های مربوط به پسرها را بخواند، غلط است اما افراط و تفریط در هر کاری هم مضر است. نباید به خاطر فاصله گرفتن از دیدگاه سنتی وارد فضای افراطی شد که اصل تفاوت های جنسیتی را زیر سوال می برد.

تشکیل هویت جنسی به ۳ عامل متکی است: نگرشهای والدین و گرایش های فرهنگی، اندام جنسی و یک عامل ژنتیک که از نظر طبیعی از هفته ششم زندگی جنین فعال باقی می ماند. عوامل خانوادگی و فرهنگی بر حس مرد بودن یا زن بودن ما تاثیر می گذارد. نقش خانواده در پیدایش اختلال های هویت جنسی بسیار موثر است. بعضی از خانواده ها علاقه عجیبی به فعالیت های جنسی مخالف دارند. مثال واضح آن، خانواده هایی است که پسر خود را شبیه به دختران آرایش می کنند. تصور کودک از جنسیت خود و همانندسازی او با والد هم جنسش به نوع نگرش او و رفتارهای ما به عنوان والد بستگی دارد. پس باید دقت کرد. مساله پرخاشگری مریم شاید علامتی از افسردگی پنهان او باشد. با اینکه ۵ سال اول مهم است اما با یاد گرفتن مهارت های والدی می توانید جلوی ضررها را بگیرید و مریم را به نوجوانی سالم و شاد مبدل کنید.
 
منبع: تعیین جنسیت جنین، فاطمه تقدسی‌نیا، نوید حکمت، چاپ دوم، قم، 1396